« خودشناسی عمیق »
مقدمه:
پنج شیوه گذشته، زمینه های مساعد رشد روانی انسان را فراهم می سازد و او را آماده می کند تا با شناخت آفت های روانی و رفع آن ها، به خودشناسی عمیق تری که دراین بخش از آن صحبت می کنیم، بپردازد. در این مرحله شخص آماده می شود تا علاوه بر اصلاح خُلقیات و روحیات خود، و نزدیک شدن به معیارهای شخصیت سالم، به یاری دیگر نیازمندان نیز بپردازد و برای کمک به سایرین و بهبود بهداشت روانی جامعه، قدم های مؤثری بردارد.
« نوآموختگی »
(قسمت دوم)
در تقویت اراده عوامل متعددی تأثیر گزار هستند که باید رعایت شده وبا عواملی که موجب ضعف اراده می شود مبارزه گردد:
1- اصل مقاومت: اولین اصلی که باید رعایت شود، اصل مقاومت است که روان شناسان از آن به عنوان « اصل تسلیم ناپذیری » یاد می کنند. معنای مقاومت آن است که انسان در برابر شکست ها و ناکامی ها ایستادگی کند؛ زیرا برخی از شکست ها زمینه پیروزی های بزرگ را فراهم می کند. یکی از نویسندگان می نویسد: هرگاه برایتان مسىٔله ای پیش آید که به نظر بسیار مشکل، نا اُمید کننده و غیر قابل حل می رسد، آنچه شما را تا حصول پیروزی یاری خواهد کرد، اصل "تسلیم ناپذیری " است.
2- اُمید داشتن: دومین اصلی که نقش بنیادی در تقویت اراده دارد، امیدواری است. انسان باید در زندگی با اُمید زندگی نماید. یأس و نا اُمیدی انسان را از رسیدن به هدف باز داشته و روند زندگی را دچار مشکل می کند. آن دسته از بزرگان که قَُله های موفقیت را کسب نمودند، اُمید به زندگی داشتند. از سوی دیگر برخی که در زندگی موفق نبودند، معمولاً نا اُمید بوده و یأس درزندگی آن ها بوده است. فیلس سیمولک می نویسد: به کار بردن و نگارش کلمات منفی، ویرانگر و مخرّب است. این کلمات قفل هایی هستند که بر درهای ورودیِ هر راه حلی زده می شود تا ما را برای شکستآماده کند. برعکس کلمه "آری" هیجان می آورد و تحرک می بخشد.
3- مبارزه با عادت ناپسند: یکی از عوامل مهم تقویت اراده، مبارزه با عادت های بد و ناپسند است. از این رو باید سعی شود با هواهای نفسانی (که انسان را به اعمال ناپسند می کشاند) مبارزه شده و از عادات ناپسند جلوگیری گردد.
ویلیام جیمز روان شناس معروف می گوید:« یک نَه گفتن به عادت بد موجب می شود شخص برای مدتی تجدید قوا کند وبدین وسیله ضعف اراده خود را به تدریج برطرف سازد».
4- تلقین به داشتن اراده قوی: یکی از عوامل مهم تقویت اراده، تلقین کردن است. انسان باید این گونه باور داشته باشد که من می توانم بر مشکلات پیروز شوم. من می توانم در امتحان موفق شوم. من اراده قوی و پولادین دارم. و این گونه به خود تلقین کنیم.
5- داشتن هدف روشن: متأسفانه آن عدّه که دچار ضعف اراده می شوند واز فعالیت های موفقیت آمیز دست بر می دارند، آنانی هستند که هدف معیّن و تعریف شده ندارند. اینان فعالیت های خویش را نیمه کاره رها می کنند. برای تقویت اراده باید اهداف معیّن داشت.
6- تمرین تمرکز حواس: تمرین تمرکز حواس یکی از راه های تقویت اراده است. برای تمرکز حواس باید نظم و انضباط را در همه اُمور زندگی ایجاد کرده و با برنامه ریزی فعالیت های خویش را پیش برد.
7- انجام وظایف الهی: یکی از عوامل مهم تقویت اراده، انجام وظایف الهی و حاضر دانستن خداوند در همه صحنه های زندگی است. رعایت مقررات الهی و دوری از گناه اراده را تقویت می کند. کسی که روزه می گیرد، با تمام هوس ها و رذایل اخلاقی مبارزه می کند. کسی که به عبادت خداوند می پردازد، آرامش روانی پیدا میکند. آرامش روانی مؤثرترین عامل تقویت اراده است. یکی از بزرگان می گوید:« خداوند بزرگترین گنج آرامش من است. من دیگر شتاب نخواهم کرد. او به من فرمان داده است که گاهی بایستم و آرام باشم...».
این مطلب ادامه دارد..
ب.د
عادت ها را از منفی به مثبت تغییر دهیم
کلمه ها عقاید شکل گرفته و افکار بیان شده هستند به عبارت ساده آنچه می گویی فکری است که بیان می شود. کلمه ها و اندیشه ها دارای امواجی نیرومند هستند که به زندگی و امورمان شکل می دهند. اگر یک کارگر بی سواد بتواند اصطلاحی را در دنیا شایع کند؛ پس من و تو، ما و شما به طور حتم می توانیم استفاده از کلمه ها و اصطلاح های مثبت را در سطح کل ایران گسترش داده و انرژی مثبت بین همه پخش کنیم.
امروزه ثابت شده که کلمات منفی نیروی منفی به سمت شخص می فرستند و او را به سمت منفی و بیماری سوق می دهند! به طور مثال وقتی به ما می گویند خسته نباشید در اصل خستگی را به یادمان می آورند و ناخودآگاه احساس خستگی می کنیم (با خودتان امتحان کنید) اما اگر به جای آن عبارت مثبت استفاده شود نه تنها نیروی از دست رفته، ترمیم و خستگی جسم را از بین می برد بلکه نیروی مثبت و سازنده ای را به افراد هدیه می دهیم.
عبارات جایگزین:
به جای پدرم در آمد؛ بگوییم: خیلی راحت نبود.
به جای خسته نباشید؛ بگوییم: خدا قوّت.
به جای دستت درد نکنه؛ بگوییم: ممنون از محبت شما، سلامت باشی.
به جای ببخشید مزاحمتون شدم؛ بگوییم: از این که وقت خودتان را در اختیار من گذاشتید متشکرم.
به جای لعنت بر پدر کسی که اینجا آشغال بریزد؛ بگوییم: رحمت بر پدر کسی که اینجا آشغال نریزد.
به جای گرفتارم؛ بگوییم: در فرصت مناسب با شما خواهم بود.
به جای دروغ نگو؛ بگوییم: راست می گی؟ راستی؟
به جای خدا بد نده؛ بگوییم: خدا سلامتی بده.
به جای قابل نداره؛ بگوییم: هدیه برای شما.
به جای شکست خورده؛ بگوییم: با تجربه.
به جای مگه مشکل داری؛ بگوییم: مگه مسىٔله ای داری.
به جای فقیر هستم؛ بگوییم: ثروت کمی دارم.
به جای بد نیستم؛ بگوییم: خوب هستم.
به جای بدرد من نمی خورد؛ بگوییم: مناسب من نیست.
به جای مشکل دارم؛ بگوییم: مسىٔله دارم.
به جای جانم به لبم رسید؛ بگوییم: چندان هم راحت نبود.
به جای فراموش نکنی؛ بگوییم: یادت باشه.
به جای داد نزن؛ بگوییم: آرام باش.
به جای من مریض و غمگین نیستم؛ بگوییم: من سالم و با نشاط هستم.
به جای غم آخرت باشد؛ بگوییم: شما را در شادی ها ببینم.
به جای مُرده است؛ بگوییم: دنیاشو عوض کرده.
به جای چقدر شکسته شدی!
به جای چرا اینقدر موهات رو سفید کردی!
به جای چقدر پیر شدی!
!اگر حرف مثبتی نداریم بزنیم، بهتر است سکوت پیشه کنیم!
ب.د
بر گرفته از بلاگ سیمرغ عشق