سیمرغ

خودشناسی، انسان شناسی، ارتباط با خدا، عرفان، روانشناسی

سیمرغ

خودشناسی، انسان شناسی، ارتباط با خدا، عرفان، روانشناسی

مشخصات بلاگ
سیمرغ

هر ثانیه یک لحظه بی همتاست. دنبال لحظه های فوق العاده گشتن اتلاف وقت است

شیوه ششم

شنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۲۸ ب.ظ

« خودشناسی عمیق »

مقدمه:

پنج شیوه گذشته، زمینه های مساعد رشد روانی انسان را فراهم می سازد و او را آماده می کند تا با شناخت آفت های روانی و رفع آن ها، به خودشناسی عمیق تری که دراین بخش از آن صحبت می کنیم، بپردازد. در این مرحله شخص آماده می شود تا علاوه بر اصلاح خُلقیات و روحیات خود، و نزدیک شدن به معیارهای شخصیت سالم، به یاری دیگر نیازمندان نیز بپردازد و برای کمک به سایرین و بهبود بهداشت روانی جامعه، قدم های مؤثری بردارد.

1- عصبیت چیست؟

نابهنجاری های روانی به معنای روانشناسی آن عبارت است از عدم تعادل در گفتار، رفتار، پندار و احساس شخص. این نابهنجاری های عاطفی و احساسی، در اولین جایی که اثر می گذارد، بر روی سلسله اعصاب است.
در مورد مشخصه های رفتارها و خواسته های عصبی، تقریباً همه روانشناسان مُتفق القولند که آنها 1- اجباری و اَمّاره و بی اختیار بوده، به حُکم نیرویی غیر از میل اصیل شخص صورت می گیرد.2- نامتناسب و غیرمنطقی هستند.3- سیری ناپذیرند، یعنی تحقق آن ها به جای ایجاد رضایت و آرامش، موجب تشدید حالت و خواسته عصبی در شخص می گردد.

2- شخصیت سالم از دید ما 

انسان با شخصیت سالم از دیدگاه ما، کسی است که ضمن تسلط بر گفتار و رفتار و پندار خویش، زندگی خود را با عقل، آگاهی و درایت هدایت کند و در جهت آشتی با خود و سازگاری با دیگران، جامعه و محیط قدم بردارد. برای این منظور می بایست: 
1- استعداد و امکانات دادوستد مهر و دوستی اش زیادتر باشد.
2- استعداد و درک خلاقیتش زیادتر باشد.
3- استعداد و امکانات آموختنش زیادتر باشد.
4- استعداد و درک و خلق زیبایی و حُسن بینی اش زیادتر باشد.
به طور کلی یک انسان سالم از دید ما کسی است که در اکثر ساعات روز،اشخاص بیشتری را دوست بدارد، ودرساعات کمتری، ازکسی بَدش بیاید. ما معتقدیم آدم خوشبخت روحیه اش مثبت است و ناخودآگاه از او خوبی و مهر و محبت تراوش می کند.

3- روش های خودشناسی عمیق

قسمت عمده ناراحتی های روانی انسان و رنج های درون او، ناشی از عادات بد رفتاری، گفتاری، پنداری و احساسی است که در طی مدت عمرش پیدا شده و راه رهایی از این عادات بد و نتیجتاً راه نجات از قسمت عمده ناراحتی ها و رنج های روانی، واکنش سنجی و واکنش سازی است.
منظور از واکنش سنجی، یعنی سنجیدن این که آیا واکنش شما در مقابل موضوعی، متناسب با آن موضوع بوده است یا خیر؟و اگر متناسب نبوده، چرا و به چه دلیل آن واکنش را نشان داده اید.
و منظور از واکنش سازی، یعنی تمرین « گفتار و رفتار صحیح پیش ساخته ».
( مراجعه به مقاله واکنش سنجی استاد خواجه نوری در کتاب ده مکتوب )

الف-واکنش سنجی:

شامل موارد زیراست: 
غرور سنجی : یعنی سنجیدن این که آیا واکنش من در مقابل رفتار یا گفتار دیگری، متناسب با موضوع بوده و اگر نبوده، ناشی از زخم به کدامیک از غرورهای من است؟ غرور به معنای روانشناسی، عبارت از حیثیت بدلی است که به شدت انسان را آسیب پذیر و مستعد رنجش های بی جا می کند. اثر مستقیم غرورهای ارضاء نشده، گذشته از رنجش شدید و غالباً بی جا، موجب عناد به خود شکنجه آوری می شود.و این خود از محرک های قوی احساس اجحاف و امراض موسوم به «روان تنی» است. غرورهای اصلی عبارتند از:

- غرور عقل و اراده: انسان مبتلا تصور می کند که عقلش باید قادر به حل تمام مشکلات و حتی پیش بینی وقایع غیرمترقبه باشد.
- غرور خودبزرگ بینی: عده زیادی از اشخاص بخصوص آنهایی که بیشتر مبتلا به آزاز حقارتند، به طور غیرواقعی خود را خیلی بزرگ و مهم می پندارند.
- غرور خواستنی بودن: این ها غالباً تصور می کنند که قادرند هر کس را بخواهند، عاشق و شیفته خود سازند.
- غرور آزادی مطلق: اکثر کسانی که به نوع کار مقرر و هر تکلیف و به طور کلی هرچه به صورت «باید» درآید، آلرژی و مقاومت شدید دارند، ازاین زُمره اند.
- غرور شجاعت: این غرور عصبی بیشتر گریبانگیر اشخاص ترسوست.
- غرور درستی و عدالت: افرادی که تعصب زیادی در درستکاری و انصاف بروز می دهند.

تضاد سنجی: یعنی سنجیدن این که آیا واکنش من در مقابل رفتار یا گفتار دیگری متناسب با موضوع بوده واگر نبوده، ناشی از روآمدن کدام یک از تضادهای درون من است؟ ( مراجعه به کتاب تضادهای درونی از دکتر هورنای.)

عناد سنجی: یعنی سنجیدن این که آیا واکنش من در مقابل رفتار یا گفتار دیگری، متناسب با موضوع بوده و اگر نبوده، ناشی از کدام عناد (آگاه یا ناآگاه) من نسبت به خودم یا دیگری است؟ عناد به خود یا عناد به دیگری عمدتاً ناشی از توقعات بی جایی است که از خود و دیگران داریم. وقتی من توقع «باید»ی از خود یا دیگری داشته باشم که به هردلیل«نقض» شود، واکنش هایی نشان می دهم که به هیچ وجه متناسب با موضوع نیست.

عادت سنجی: یعنی سنجش این که کدامیک از عادات بد من موجب واکنش نامتناسب با موضوع در مقابل رفتار یا گفتار دیگران بوده است.

باور سنجی: یعنی سنجیدن این که آیا واکنش من در مقابل رفتار یا گفتار دیگری متناسب با موضوع بوده و اگر نبوده ناشی از کدام باور غلط من است که در مغزم راسخ و تثبیت شده؟ یکی داز مهمترین روش ها در این بخش دوباره سنجی است. یعنی دوباره سنجیدن و بررسی مجدد افکار و باور های خود به شیوه ی کارتزین.

انگیزه سنجی: یعنی سنجیدن این که آیا واکنش من در مقابل رفتار یا گفتار دیگری متناسب با موضوع بوده و اگرنبوده،ناشی از کدام انگیزه مخفی درونی است؟ با انگیزه سنجی ما متوجه می شویم که انگیزه ی واقعی ما برای انجام هر کاری یا گفتن هر حرفی چیست. متوجه می شویم که چند درصدش برای نتیجه مفید کار است چند درصدش برای کمک به دیگری است، چند درصدش برای نفع شخصی است، چند درصدش برای خودنمایی است، چند درصدش برای جاه طلبی، سلطه جویی، حسادت و... است.

احساس سنجی: یعنی سنجیدن این که آیا احساس من در مقابل حادثه خاص، یا رفتار خاص ویا پندار خاص (خودم یا دیگری) صحیح است یا نه؟ و پیدا کردن موارد آن و کوشش در رفع آن موارد ناصحیح. باید توجه کنیم که رفتار و گفتار و پندار ما، فرمانده هایی دارد که ما، به ناچار، به دستور آن ها عمل می کنیم، که معمولاً از همه ضعیف تر آن عقل است، و از همه قوی تر آن، احساس.
به طور کلی عوامل ایجاد کننده احساس را می توان به پنج دسته تقسیم کرد:
اول - رفتار و گفتار و عملکرد انسان های دیگر، که ما را خوشحال یا ناراحت می کند.
دوم - رفتار و گفتار و پندار خود من.
سوم- نقش خاطرات خوب یا بد گذشته.
چهارم- حالت جسمی و مزاجی.
پنجم- برداشت ها و باورهای من. اگر فکر روی موضوعی متمرکز شود، احساس متناسبش را با خود به همراه می آورد. می توانیم به وسیله انتخاب رفتار و پندار مناسب، احساس مطلوب را در خودمان ایجاد کنیم.

توقع سنجی: یعنی سنجش این که کدام توقع و انتظاری (از خودم یا دیگری) موجب واکنش نامتناسب من در مقابل رفتار یا گفتار دیگری شده است. دراین جا شاید لازم باشد که به طور مختصر مروری داشته باشیم بر خصوصیات توقعات عصبی، برای شناخت بهتر موارد آن در خود.
اول این که، اساس و مبنای واقعی ندارد، چون منشاء آن خود ایده آلی است.
دوم این که، خودخواهانه است، یعنی منشاء آن نیازهای درونی خود شخص است که حالت اجباری و اماره دارد.
سوم این که، سیری ناپذیر است.یعنی شخص، هرگز از داشتن چیزی احساس رضایت نمی کند و هر چه دارد، بیشتر می خواهد.
چهارم این که، شخص، احتیاجات و میل خود را حق خود می داند و سعی می کند نیاز مُرم به ارضاء آن ها را  مُوجه و معقول قلمداد کند.
پنجم این که، شخص برای برآوردن توقعاتش، خودش گامی برنمی دارد و کوششی نمیکند و می خواهد همه چیز - فقط به صرف این که او مایل است - خود به خود انجام شود.
ششم این که، شخص توقعاتش را خیلی پرخاشگرانه و عنادآمیز مطرح می کند.
یک نکته مهم در بحث توقعات که تذکر آن در این جا ضروری است،این است که توقعات ما از دیگران، ممکن است لزوماً بی جا و عصبی نباشد، ولی خصوصیات روحی و ضعف توانایی های عاطفی طرف مقابل، آن را بی جا نشان دهد، و همین استدلال در جمله معروف ویکتورهوگو« همه فهمیدن، همه بخشیدن است» به خوبی توصیف شده است.

رفتار سنجی: یعنی سنجیدن این که رفتار من در مقابل رفتار یا گفتار دیگری، متناسب با موضوع بوده است یا نه؟ و بررسی این که هر رفتار من چه علتی داشته و چه واکنشی در دیگری ایجاد می کند. افراد خودیافته و کسانی که با خودشناسی به مرحله تسلط برنفس رسیده اند، به محض این که به غلط بودن رفتار خود پی بردند، ضمن آن که در صدد جبران برمی آیند( که حداقل آن، اقرار به اشتباه و معذرت خواهی است)، سعی می کنند با تجزیه و تحلیل دریابند که اولاً علت و انگیزه رفتار نادرست شان چه بوده است. و ثانیاً این رفتار به چه علتی در دیگری چنین واکنشی ایجاد کرده است.
یافتن پاسخ این دو سؤال به انسان کمک می کند تا اولاً خودش رفتاری متناسب داشته باشد و ثانیاً از رفتارهایی که در دیگری واکنش های حاد و غیرمتناسب ایجاد می کند خودداری ورزد.

ب- واکنش سازی:
منظوراز واکنش سازی، یعنی تمرین رفتار و گفتار صحیح پیش ساخته. به این معنا که پس از این که با واکنش سنجی متوجه شدیم واکنش ما در برخورد با مسأله یا شخصی، متناسب با موضوع نبوده، باید بنویسیم که « چه بهتر بود می گفتم و چه بهتر بود می کردم». که البته این کار، با تجربیاتی که در راه خودشناسی عمیق کسب می کنید، به تدریج حاصل می شود.
با انجام این تمرین سهل و ساده:
اول، از عذاب و رنج عناد به خود خلاص می شوید. زیرا واقعیت این است که هیچ کس به جز آن کاری که در آن لحظه خاص کرده و یا حرفی که درآن شرایط خاص زده، نمی توانسته بکند.
دوم، این که، با عادت به واکنش سنجی و بررسی گفتار و رفتار خود، و تمرین رفتار و گفتار صحیح پیش ساخته ای که به آن «اعتقاد» دارید، به تدریج می آموزید که در مواخهه با اشخاص و مسایل زندگی، واکنش صحیح نشان دهید.
و سوم، این که، با نشان دادن واکنش های صحیح، تصویر ذهنی مثبتی در خود ایجاد می کنید که باعث می شود با اعتماد به نفس بیشتر، در جهت موفقیت گام بردارید.
ب.د










  • گروه سیمرغ

نظرات  (۷)

سلام بسیار سپاسگزارم از شما
راستش با خودم تعهد بستم که این شش شیوه خودشناسی رو در زنگیم پیاده کنم 
  • سهیلا محمد خانلو
  • سلام ممنون از مطالب بسیار زیبا خیلی عالی بود انشالله همیشه بتونم استفاده کنم 
  • سهیلا محمد خانلو
  • سلام ممنون از مطالب بسیار زیبا خیلی عالی بود انشالله همیشه بتونم استفاده کنم 
  • اعظم هاشمی
  • سلام این شیوه هارا مطالعه کردم وهمیشه سعیم در این است که تمام شیوه های رفتاری خودم رابه این چند شیوه درست نزدیکتر کنم 
  • زرنگار گنجی
  • سلام   در طول زندگی قدمهایی را که بر میدارم  حتما  با اگاهی وهوشیاری باشد که در انتها به مشکلی یامسله ایی بر نخوریم
    ممنون
    من شاید زود اعصابی بشم ولی زود هم پشیمان میشم که چرا زود عصبانی شدم دوست دارم بتونم در اون لحظه ای که دارم عصبانی میشم اول بتونم فکر کنم بعد آروم بشم اگر بتونم ودارم در این مورد تمرین میکنم

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی