تکنیک اول :شش شیوه خوش بختی

شش شیوه خوش بختی

شیوه اول:آرامش پذیری

شیوه دوم:حُسن جویی

شیوه سوم:رنجش زُدایی

شیوه چهارم:برنامه ساعتی

شیوه پنجم:نوآموختگی

شیوه ششم:خودشناسی

مقدمه

بدترین و موذی ترین دشمن انسان که مجبور است تقریبا"دایم با آن درگیر باشد،خود انسان است.

ما به منظور تقویت شخصیت (خود اصلی) و قوه یاد گیری - ازدیاد سازگاری با خود،خانواده، همکاران واطرافیان - جلب محبت و همکاری دیگران و به منظور رهایی از ترس ها و نگرانی های مفرط و بی مورد - بدگمانی و حسادت های بی جا - عادات بد و مضرّ- پرخاشگری و رفع تنبلی های مرض گونه شش شیوه خوشبختی را در اختیار داریم.

هرکس به طور صحیح به دستورات این شش شیوه خوشبختی عمل کند،در مدتی که بر حسب بلوغ و شوق اشخاص متفاوت است،حتما" به منظور های فوق خواهد رسید و با سازگاری و آشتی با خود ، سازگاری و علاقه به دیگران و سازگاری با کار و محیط پیرامون خود ، می تواند تمام عمر خوش بخت زندگی کند.

منبع:کتاب باوردرمانی اثر ارزشمند استاد خواجه نوری

ب.د

پیام‌ سیمرغ

• تعمیم دادن هنگام دلخوری به سوءتفاهم و دلسردی منجر می‌شود و تغییر را غیرممکن می‌سازد، سعی کنیم هنگام دلخوری مشکلات را با کلمات مشخصی توصیف و تعریف کنیم . ( از کلمات کلی مانند همیشه، همه، هرگز و ... استفاده نکنیم )

پیام‌سیمرغ

• تجزیه و تحلیل در مشکلات ارتباطی به وجود آمده، مسئله را حل نمی‌کند زیرا تجزیه و تحلیل ما با داستان ذهنی خودمان همراه است .

پیام سیمرغ

• داستانهای ما حقیقت را نشان نمی‌دهند بلکه تجربه‌ها و برداشتهای ما از حقایق وجودی‌مان هستند .   

پیام سیمرغ

• هر یک از ما از دیدگاه خاص خود به وقایعی که در رابطه‌هایمان رخ می‌دهد نگاه می‌کنیم و به عنوان داستانِ زندگیِ من آن را می‌شناسیم. باید بدانیم حقیقت با داستان ما فرق می‌کند .   

پیام سیمرغ

•  برای بهتر شدن رابطه‌ها، می‌توانیم الگوهای رفتاری، دیدگاه‌ها و اعمال خود را تغییر دهیم و به زمان حال و اهداف آینده‌مان توجه کنیم .

ضرب المثل شتر دیدی، ندیدی

 

   

      شتر دیدی ، ندیدی

مردی در صحرا بدنبال شترش می گشت تا اینکه به پسر با هوشی برخورد . سراغ شتر را از او گرفت . پسر گفت : شترت یک چشمش کور بود؟ مرد گفت: بله . پسر پرسید : آیا یک طرف بار شیرین و طرف دیگرش ترش بود ؟ مرد گفت : بله . حالا بگو شتر کجاست ؟‌پسر گفت من شتری ندیدم .

مرد ناراحت شد و فکر کرد که شاید این پسر بلائی سر شتر او آورده و پسرک را نزد قاضی برد و ماجرا را برای قاضی تعریف کرد

عناوین

 خاطرات نلسون ماندلا

کتاب

کتابی که می خوانی نبایدبه جای تو فکر کند باید تو را به اندیشیدن وا دارد...

کارگاه عشق به خود

کارگاه 1

کارگاه عشق به خود                                                                           

 

• چقدر خودت را دوست داری( کشف خود)
• از جایگاه انتقاد خارج شدن و راهکار ارائه دادن ( تغییر زاویه دید )
• یک ایده جدید معرفی کنید. ( بروز یک استعداد )
• برای پشتیبانی کلاس چه مسولیتی قبول می کنید. ( بروز یک توانایی )
• در یک سایت تحقیق کنید( کسب مهارت )
• برای معضل تفاوت دو نسل چه پیشنهادی دارید؟ ( ارتباط موثر)

اهداف کارگاه:

عشق حقیقی نسبت به خود و شروع یک تغییر اساسی در تمام ابعاد زندگی

وجوه دوست داشتن

دوست داشتن خود دو وجه دارد

 

 

تکریم یعنی عشق به مخلوقات و دیدن زیبایی های آنها یعنی برخورد درست و ارتباط صحیح با آنها

چه اعمالی برای این دو بعد باید انجام دهیم و چگونه آن را دوست داشته باشیم؟

حرمتشان را نگهداریم

توجه کافی به سلامتی این دو بعد داشته باشیم

نیاز های دو بعد را شناسایی کنیم و پاسخ مناسب و به موقع به این نیازها بدهیم.

تا زمانی که شناختی نسبی در باره خودت نداشته باشی، چگونه می توان گفت که خودت را دوست داری یا دوست نداری؟

خودت را از نظر جسمی، جنسی، روحی، فردی، اجتماعی، خانوادگی، علمی، مالی و معنوی و ...دوست داشته باش 

 

 

 

من خود جسمی ام را دوست دارم . مثال: چاقی و لاغری، کوتاهی، بلندی و . .

من خود جنسی ام را دوست دارم . مثال: زن بودن، مادر بودن، دختر بودن و . . .

من خود روحی  ام را دوست دارم . مثال: مراقبه داشتن ، دوری از تنش ، دوری از توجه به دیگران

من خود فردی ام را دوست دارم . مثال : پارک رفتن، کار هنری انجام دادن، زمانی برای تمرین گذاشتن، هدیه خریدن، به رستوران رفتن، از ته دل خندیدن

من خود اجتماعی ام را دوست دارم . مثال : در جامعه نقش پررنگ تری داشتن.

من خود خانوادگی ام را دوست دارم . مثال : در جمع خانواده در مورد اهدافم صحبت کنم. مشارکت در کار جمعی خانواده داشته و مثبت اندیشی در جمع داشته باشم

من خود علمی ام را دوست دارم . مثال: یک تحقیق و پژوهش انجام دهیم. در یک کلاس آموزشی شرکت کنیم.

من خود مالی ام را دوست دارم . مثال: به این نکته توجه کنم که از نظر مالی احساس عجز می کنم یا خیر؟

من خود معنوی ام را دوست دارم . مثال: چگونه با خودت خلوت می کنی؟ چقدر برای راز و نیازت وقت می گذاری؟ عمل به ارزش ها بسیار مهم می باشد.

این دوست داشتن اگر اتفاق بیفتد به نفع همه است

پس

تلاش کن بود و نمودت یکی باشد

اگر خودت را دوست داشته باشی آنگاه سالم زندگی می کنی

اگر خودت را دوست داشته باشی آنگاه نیمه تاریک وجودت را پیدا می کنی

اگر خودت را دوست داشته باشی آنگاه خوراک خوبی به جسم و روحت می رسانی، از افکار منفی و اندیشه های مخرب دوری می کنی. چون بستری برای خیر و شرآماده می شود و این اختیار من است که زندگی مرا تعیین می کند که به چه جهتی حرکت کند.

چرا شکایت می کنیم؟

وقتی می رنجیم شکایت می کنیم و این رنجش زمانی است که توقعات مان برآورده نشده است و در حقیقت هنوز احساسات خود را نشناخته و ای بساغرورهای پنهانی وجود دارد.

هر زمان که رنجیدی با خودت صادق باش و از خود سوال کن: چرا رنجیدم؟ چه کار باید می کردم که کمتر برنجم؟ سهم من در این رنجش چقدر است؟

این رنجش از کدامیک از نیازها، احساس ها، غرورها، باورها و عادت های من سرچشمه می گیرد؟

 

اگر عشق به خود وجود داشته باشد، باید تمام نیازهایمان را خودمان بتوانیم برطرف کنیم و به این ترتیب رنجش های ما کمتر و کمتر می شود( پنجره در روضه فرزانه)

همیشه از انسان موفق می پرسیم: راز موفقیت تان چیست؟

اما هرگز از انسان شکست خورده نمی پرسیم راز شکست شما چیست؟

مهندسی معکوس

در موقع قبول مسولیت، شناخت کامل نسبت به خودمان داریم. چه توانایی و استعدادی دارم؟ علایق من چیست؟ چقدر زمان می توانم به این کار اختصاص دهم؟