الهام اختری راد(3)
مدیریت احساسات
هرچه بر احساساتمان آگاه تر باشیم ، بهتر مى توانیم بر آنها مسلط شویم . برای مدیریت بر خویشتن و تسلط بر خود شناخت احساس و تمایز آنها الزامى است . برای شناخت بیشتر، از خودم سوال مى کنم چه احساسی دارم و آنرا مى پذیرم و کتمانش نمى کنم تا بتوانم احساساتم را از هم متمایز کنم . بهتر است احساس دقیق مان را در هر لحظه بشناسیم و دلیل آنرا بدانیم تا راه درست استفاده از آن را پیدا کنیم .
با شناخت و مدیریت بر احساسمان مى توانیم به جاى غرغر و نارضایتی ، آن را به شکل صحیح ابراز کنیم ولی افسردگى و پرخاش و .... از زمره ى احساسات نا مناسب است ، مثلا ً احساس ترس هم گاهى هشدار دهنده و مفید است ولی گاهى به غلط و از روى ترسمان از موقعیت فرار مى کنیم .
گاهى با فکر به موضوع مناسب ، مى توانیم احساس متناسب آنرا در خود بوجود اوریم ( که این اقدام اختیارى است ) چون احساس تعیین کننده ى نوع عملکرد و رفتار ماست . بسیارى از اوقات احساس نامناسب از باورها و افکار امری سرچشمه مى گیرند ، درسیکل معیوب باید و نباید ، چرا ، دستورات و احساس گناه مى افتیم و احساسمان نا مناسب مى شود در این حالت اقدام اختیارى بسیار مفید است .
گاهى که بی دلیل حالمان خوب یا بد است ، ریشه یابی مى کنیم که چرا الان این احساس را داریم و واکنش سنجی مى کنیم که بسیار اوقات این بررسی ما را به باور ها یا یادگیری ها یا شرطی هایمان مى رساند و راه حل اصلاح باور هیمان است . البته گاهى هم توقعات نا به جا در مااحساس نا مناسب بوجود مى آورد ، مثلا ً عمدتا ً بیشتر افراد از تعریف و تمجید حال خوبی مى گیرند و در برابر تذکر و سرزنش احساس نا مناسب پیدا مى کنند ، آنچه مهم است شناخت ریشه ى احساس و استفاده صحیح از آن است . مثلا غرغر ناشی از احساس نامناسب فایده اى ندارد جون حال خودمان را بهتر نمى کند و روى اصلاح طرف مقابل تاثیری ندارد .
اگر خشمگین هستم به جاى برخورد نامناسب ، آنرا مدیریت مى کنم ( به جاى سرکوب )
حتى در زمان بروز احساس مناسب مثل شادی رعایت تعادل لازم است ، شیر محبت را هم باید به اندازه باز کرد .
- ۹۴/۱۰/۲۰