سیمرغ

خودشناسی، انسان شناسی، ارتباط با خدا، عرفان، روانشناسی

سیمرغ

خودشناسی، انسان شناسی، ارتباط با خدا، عرفان، روانشناسی

مشخصات بلاگ
سیمرغ

هر ثانیه یک لحظه بی همتاست. دنبال لحظه های فوق العاده گشتن اتلاف وقت است

حکایت

چهارشنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۴، ۰۲:۲۴ ب.ظ

تا به حال با کسی همسفر شده‌اید که صبحانه بخورد بپرسد ناهار چه بخوریم، ناهار بخورد بپرسد شام چه بخوریم؟ شام هم بخورد و نگران صبحانه فردا باشد؟

 چند وقت پیش سفری پیش آمد، با یک گروه همسفر شدم، یک خانمی توی گروه بود نی‌قلیان، مثل مداد ! خوب هم می‌خورد، اما مدام نگران وعده بعدی بود. سال‌ها پیش، یک دوستی داشتم هر روز صبح، نگران زنگ می‌زد که فلانی، اگر فلانی نباشد من می‌میرم، شوهرش را می‌گفت. من هر روز دلداری‌اش می‌دادم که نگران نباش، نمی‌میری. یک روز به شوخی گفتم‌‌ همان بهتر که او نباشد و تو بمیری، که اگر او باشد هم تو، با این ترس‌هایت می‌میری.


امروز مثنوی معنوی را که ورق می‌زدم یادشان افتادم، هم آن همسفرم، هم آن دوست قدیمی. مثنوی یک قصه‌ای دارد حکایت یک گاو است که از صبح تا شب، توی یک جزیره سبزِ خوش آب و علف مشغول چراست. خوب می‌چرد، خوب می‌خورد، چاق و فربه می‌شود، بعد شب تا صبح از نگرانی اینکه فردا چه بخورد، هرچه به تن‌اش گوشت شده بود، آب می‌شود.


حکایت آن گاو، حکایت دل نگرانی‌های بی‌خود ما آدم‌هاست. حکایت‌‌ همان ترس‌هایی، که هیچ‌وقت اتفای نمی‌افتد، فقط لحظه‌هایمان را هدر می‌دهد. یک روز چشم باز می‌کنی، به خودت می‌آیی، می‌بینی عمری در ترس گذشته و تو لذتی از روز‌هایت نبردی. معتاد شده‌ایم، عادت کرده‌ایم هر روز یک دلمشغولی پیدا کنیم. یک روز غصه گذشته ر‌هایمان نمی‌کند، یک روز دلواپسی فردا.


 مدتی است فکرم مشغول این تک بیت «باید پارو نزد وا داد» شده است!

خوب است گاهی، دلمان را به دریا بزنیم و امیدوار باشیم موج بعدی که می‌آید ما را به جاهای خوب خوب می‌رساند! باور کنید‌‌ همان فکرش هم خوب است، شما را به جاهای خوب می‌رساند ...♥️

  • گروه سیمرغ

نظرات  (۷)

Stralsund! Eine wus¶renchÃdne Stadt! Ich war letztes Jahr zum Urlaub dort und habe mich echt verliebt. Werde bald wieder kommen.
  • سعیده حاجی قاسمی
  • سلام ، فوق العاده حکایت خوب ، راستش واقعا احتیاج به این حکایت داشتم . متاسفانه این حکایت میشود گفت حکایت من است که دائم نگران فردا هستم. هیچ اتفاقی در زندگی ما بی دلیل نیست ومعتقدم انتخاب این حکایت در این هفته دلیلی حداقل برای من داشته. که از این به بعد به گاوه فکر کنم ونگران نباشم وخودم را به خدا بسپارم ودل به دریا بزنم.
  • مرضیه اصلاحچی
  • به نظر من یکی از بزرگترین نعمتها دیدن وحس کردن رزاق در پس پرده است وهمانطور که خودش در قران میفرماید. درسته که من باید تلاش کنم ولی بقیه اش( من یشا ) است اگه توکلمون کامل باشه ترسها جاشون رو به امیو میده
  • اعظم هاشمی
  • سلام به نظر من افرادی که هرلحظه آنقدر نگران لحظه بعدش هستند هیچوقت از آن خوبیها ونعمتهایی که خداوند برایش فراهم کرده استفاده بهینه نخواهند کرد ومعاشرت زیاد با این افراد باعث القائ استرس میشود 
    من خودم متاسفانه این ترسهای بیخود را راجب موضوعهای بی اهمیت دارم ولی کم کم دارم روی خودم کار میکنم که بیخیال باشم و به خودم فکر کنم
    به هرچه فکر کنی و در هرجا تمرکز کنی ، همان اتفاق می افتد ، با نگرانی برای فردای نیامده و اتفاقاتی که شاید هرگز پیش نیایند ، حال را هم از دست می دهیم و لذتی از اکنون نمی بریم ، می توان از حال لذت برد و تدبیری هم برای فردا اندیشید ، نمی گویم که چو فردا شود فکر فردا کنم ولی می توانم از لحظه اکنون استفاده کنم و تمرکزم را به جای از دست دادن یا نبودن روی شادى ها بگذارم و منتظر بهترینها باشم و در حد توانم هدفمند برای رسیدن به بهترینها و بدانم خدای رحمان بهترین را به من عطا خواهد کرد 
  • احمدرضا عباسپور
  • جالب و مفید بود ...


    موفق باشیـــــــد

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی