سلام به نظر من این تصویر به ما میگه که یه جاهایی فقط باید دید و نگاه کرد و توجه داشته باشیم و حواسمون به کارهایی که میکنیم باشه تمرکز در کار داشنه باشیم
به نظرمن هم ما اول باید مشکل وبیماریمان را متوجه شویم بعد دنبال راه حل بگردیم خیلی از مواقع ما بدلیل توجه به علایم بیماری دنبال کارهای زاید وبیخودی هستیم
گاهی فرد از مشکلش اطلاع صحیحی ندارد پس در درمان هم راه را اشتباه می رود و تا جایی پیش می رود که راهنمایی اشتباه هم می گیرد و بیشتر به بیراهه می رود
ولی از جهت دیگر از این عکس می توان استنباط کرد که فرد بیمار خودش را به آن راه زده که من متوجه حرفهای دکتر نمی شوم و پاسخ غلط در ارتباط با سوال دکتر می دهد ، کسی که خواب است را می توان بیدار کرد ولی وای از کسی که خودشو به خواب زده است
به نطر من پیام این تصویر دو جنبه داره یکی این که انسان اول باید مشگل خودش را بداند وبه باور ان رسیده باشد که چنین مشگلی برایش به وجود امده است بعد دنبال راهکار وحل ان مشکل باشد وتا جایی که میتواند ازافراد کاردان و وارد به حل ان مشکل استفاده کند ولی مادقیقا خلاف ان را در تصویر مشاهده کردیم گویا اقایی با مشکل شنوایی رفته پیش چشم پزشک ...... جنبه دیگر ان که به نظرم میرسه این هست که شاید شخص خودش را عمدا به نفهمی میزندودوست ندارد که واقعیت وحقیقت مطلب چیزی رادرک کندیا واقعیتهای اطراف خود راببیندوهمانطور که در تصویر امده خودش را در جریان ان واقعه قرار میدهد ولی سعی میکند از گوش کر واز چشم کور باشد .....
گاهی اوقات ما بدون توجه به اینکه مخاطبمون چه چیزی می خواد عکسالعمل نشون می دیم و توجهی به اطراف خودمون نداریم و کاری را که خودمان درست می دانیم یا دوست داریم انجام می دهیم . گاهی مخاطبمان فقط دوست دارد به حرفهایش ساعتها گوش دهیم ولی ما آن ساعتها را در آشپزخانه صرف پخت و پز می کنیم و به گمانمان خدمت و عشق ورزی کرده ایم .
گاهی اوقات در تشخیص مشکل دچار اشتباه می شویم و از این بدتر در انتخاب راهنما و حکیم نیز اشتباه می کنیم و در مسیر نادرست قرار می گیریم و مشکلی به مشکل قبل اضافه می شود.
این عکس برام مفهوم جالبی داشت,و پیامی که من از ان گرفتم این بود که ادمها بدون توجه کردن به اطرافشون عکس العمل نشون میدن و به نتیجه نمیرسن واز زمینو زمان شکایت میکنن,با اینکه مقصر اصلی خودشون هستن,اونا باید اول به اطرافشون واتفاقاتی که کنارشون درحال رخ دادنه توجه کنن وبعد با انتخاب بهترین عکس العمل به اطرافیان پاسخ بدهند,در ان صورت نتیجه ی رضایت بخش حتما حاصل خواهد شد
استباط من از این تصویر این است که بسیاری از اوقاتی که ما به دنبال رفع بعضی از مشکلات هستیم ، دقت نمی کنیم که حتی مشکل اساسی و اولیه چیست تا چه رسد به اینکه ، راه حل آن چیست ؟
که این به عدم شناخت خودمان باز می گردد. یعنی به دلیل عدم مکاشفه در وجود خویش، عدم توجه و شناخت ازخود ، و به تبع آن عدم دقت به آن نیاز حقیقی، به دنبال چیزهای دیگری برای رفع این نیاز می باشیم. ( حتی ممکن است ناخودآگاه اطرافیان ما را در مسیر اشتباه قرار دهند و با تکیه به استدلال آنان گزینه اشتباه را انتخاب کنیم).
دقت و تمرکز در خود ( چه از جنبه های فیزیکی و چه از لحاظ روانی و رفتاری و . .)و شناخت کافی پیدا کردن نسبت به مسایل خاص فرد را در انتخاب راهکار های مناسب ، هدایت می کند.
بنظر من از پنج حسمان باید بجا استفاده کنیم انجاییکه باید نگاه کنیم ببینیم و انجاییکه باید بشنویم گوش بدهیم با روی برگرداندن فقط صورت مسئله را پاک میکنیم
سلام با دیدن این تصویر این مطلب در ذهن تداهی شد که گاهی دلمون نمیخواهد چیزی ببینیم با این اینکه چشم داریم ودید قوی تر از اونی که دیگران فکر میکنندو خودمون به ندیدن میزنیم حال اینکه در این تصویر حتی خودمون به نشنیدن هم زدیم فرار از روبرو شدن با چیزی که ازش می ترسیم ممنون
من این برایم تدایی شد که گاهی ما ان چه را که باید ببینم بی توجه از ان موضوع رد میشویم حتی سعی میکنیم به اصتلاح خود را به گوچه علی چپ بزنیم جایی که باید گوش شنوا داشت باز نمیشنویم مگه جی گفتی نشنیدم مثال افرادیست که هر چه به نفعشان باشد میشنوند ومیبینند شاید هم میخواهد بگوید کو گوش شنوا
بادیدن این تصویر ضرب المثل شنیدن کی بود مانند دیدن در ذهنم تداعی شد.استفاده از هر یک از حواس ما در جای خودش کارآمد است .گاهی لازم است فقط ببینیم وگاهی فقط گوش کنیم با کنترل روی حواسمان میتوانیم ارتباط بهتری با دنیای پیرامونمون برقرار کنیم.
ارسال نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.