سیمرغ

خودشناسی، انسان شناسی، ارتباط با خدا، عرفان، روانشناسی

سیمرغ

خودشناسی، انسان شناسی، ارتباط با خدا، عرفان، روانشناسی

مشخصات بلاگ
سیمرغ

هر ثانیه یک لحظه بی همتاست. دنبال لحظه های فوق العاده گشتن اتلاف وقت است

یخی که عاشق خورشید شد

سه شنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۴، ۰۶:۵۷ ب.ظ

خلاصه ای از کتاب "یخی که عاشق خورشید شد" اثر رضا موزونی :


زمستان تمام شده و بهار آمده بود !

تکه یخ کنار سنگ بزرگ جای خوبی برای خواب داشت 

از میان شاخه های درخت نوری را دید 

با خوشحالی به خورشید نگاه کرد و با صدای بلند گفت:سلام خورشید

من تا الان دوستی نداشته ام با من دوست می شوی? 

خورشید گفت:سلام اما....

یخ با نگرانی گفت: اما چی?! 

خورشید گفت: "تو نباید به من نگاه کنی !

باور کن من دوست خوبی برای تو نیستم .....

اگر من باشم تو نیستی ! می میری می فهمی ؟!

یخ گفت: چه فایده که زندگی کنی و کسی را دوست نداشته باشی! 

چه فایده که کسی را دوست داشته باشی ولی نگاهش نکنی .....

روزها یخ به آفتاب نگاه کرد و کوچک و کوچک تر شد ،

یک روز خورشید بیدار شد و تکه یخ را ندید !

از جای یخ جوی کوچکی جاری شده بود ....

چند روز و همان جا گلی زیبا به شکل خورشید رویید

هر جا که می رفت گل هم با او می چرخید و به او نگاه می کرد...


گل آفتابگردان هنوز عاشق خورشید است!

  • گروه سیمرغ

نظرات  (۸)

سلام 
داستان را بارها و بارها خواندم وهر بار بیشتر لذت بردم
زندگی شمس و مولانا درذهنم تداعی شد محو شدن در جمال دوست و به جایی رسیدن که هیچ چیز را جز او ندیدن 

حیلت رها کن عاشقــا دیوانه شو دیوانه شو
و انـدر دل آتش درآ پــــروانـه شــو پروانــــــه شو
هــم خــویش را بیگـــانه کن هم خانه را ویرانه کن
و آنگه بیا با عاشقان هم خانـه شـو هم خانه شــو
رو سینــه را چـون سینه ها هفت آب شو از کینه ها
و آنگـــه شراب عشــق را پیمانـــه شــــو  پیمانــه شـو
باید  کـــه  جملــه  جــان  شــوی  تا  لایق  جانان  شوی
گـــر ســوی مستــان میــروی مستانه شـــو مستانه شو...

  • سعیده حاجی قاسمی
  • سلام ، از این مطلب متوجه شدم باید عاشق باشیم ودوست داشته باشیم وبه معشوقمان توجه کنیم که این  باعث میشود ما بهایی را بپردازیم ولی اثری خوب وبهتر بگویم عالی بجای میگذارد، پس تلاش میکنم دوست بدارم وعاشق باشم . تا اثری از عشق بجای بگذارم واز خودم تندیس عالی خلق کنم.
  • مرضیه اصلاحچی
  • این داستان میتونه نماد عشق خدایی هم باشه که اگه واقعا عاشق  الله باشیم درسته که به ظاهر سختیهایی داره ولی وقتی اون گل الهی وجودمون شکوفا میشه وحلوه های زیبای درونمون متبلور میشه  ارزشش رو داره
    زندگی بدون دوست داشتن هیچ است ما به وجود یکدیگر زندگی میکنیم و از انرژی و عشق همدیگر شاد و سرمست میشویم
    انچه از این داستان می اموزم این است که عشق واقعی از بین نمیره و اگر از بین بره اثر خوبی به یادگار می گذاره ، مثل یخ که آب شد ولی گلی عاشق تر به جای یخ سبز شد ، البته زندگی بدون گرمای عشق ، بی هدف و بی فایده است ، ضمن انکه برای حفظ و دوام دوستی ها بهتره بین دو طرف قرابتی هم وجود داشته باشد

    حقیقتا زندگی بدون عشق معنایی ندارد به نظرم زمانی که عشقی در وجودمان نباشد ان زمان مردیم

  • سعیده حاج ملک
  • باسلام.درک من از داستان این بود که با داشتن عشق وهدف در زندگی هیج وقت زندگیت بیهوده از بین نمیره وحتی بعد از نابودی عشق و اثرش جاودانه خواهد ماند.یخ از بین رفت اما عشقش نه, درون گل افتابگردان عشق جاری بود وهست.پس اگر ما ادمها به هم عشق بورزیم ومحبت کنیم جه دنیای قشنگی رو خواهیم ساخت,جون عشق محبت هیج وقت گم نمیشه .
  • اعظم هاشمی
  • سلام داستان گل آفتاب گردان که عاشق خورشید شد را چند بار خواندم نمیدانم چرا هربارکه میخوانم قلبم یک فشردگی خاصی به خود میگیرد واقعا عشق چیست ؟چراعشاق در انتها به جای اینکه بهم برسن از هم دور میشوند ؟ خدایا این داستان را که میخوانم به یاد پدرو مادرهای فداکاری می افتم که جوانی وزندگی وتمام سرمایه خود را به پای فرزندشون میگذارن تا اورا به ثمر برسانن واز هر نظر انسانی موفق وایده آل بشود وپس از آنها زندگی خوب وخوش ومرفه ای داشته باشد 

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی